محمد رسول الله ناموس الهی (از نهج البلاغه )
هنوز کودکی خردسال بود که گرد یتیمی بر چهره زیبایش نشست و این سایه اندوه که مانند هاله بدورماه رخسارش چرخ میخورد ، قیافه معصومش را چذابتر جلوه می داد . هم در ان روز ، ستاره نبوغ و عظمت بر پیشانی بلندش میدرخشید و با چشمان سیاهش و گیرنده خود جهان را خردمندانه مینگریست که گویی مقدرات مذهبی و اجتماعی گیتی را در انقلابی عظیم می بیند !
گوهری بود که دست قدرت او را در عالیترین کان هستی پرورش داده و نهال وجودش را باغبان آفرینش با آب فضیلت و تقوی سرسبز و سیراب ساخته بود . نسبش به پیغمبران بزرگ می پیوست و در آغوش زنان پاکدامن و پرهیزگار جهان آ« دردانه عزیز نوازش میشد . درخانواده کهن سال و نجیب قریش تنها عمویش ابوطالب افتخار پرستاریش را دریافته بود ، و ان پیرمرد مهربان یگانه برادرش را ، همچون جان شیرین ، گرامی و عزیز میداشت ؛ تا آنکه اندک قدم در میدان زندگی گذاشت و با جامعه ان روز که ناقد هر گونه فضیلت و اخلاق بود ، بیشتر تماس پیدا می کرد .دیگر بعد از این مسافرتها ، گردشها و تماشاها ؛ در روحیات افراد و سازمانهای محیط شروع شد حتی مدتی را بچوپانی رمه گوسفند سپری نمود ، تا مانند دیگر پیغمیران شبانی بشر را از شبانی گوسفندان آغاز کند . همینکه در چهلمین مرحله عمر پتاگذاشت , خداوند متعال او را بپیغمبری خویش برگزید ، و آن چهل ساله مرد را که سخت غریب و بیکس بسر میبرد و بر هیچ قبیله و خانواده ای تکیه گاه نداشت با مردمی وحشی و خونخوار بمبارزه در انداخت .
انوقت جهان در دریای آشوب غرق بود ؛ غرق بود و توده بشر بویژه اراب در آتش فساد و فجور میسوختند . برای نخستین مرتبه که آن فرشته رحمت این آیت اسمانی را ( خدای یگانه را بپرستید تا رستگار باشید ) بنیوی خدا در فضای خاموش گیتی طنین انداز ساخت ، معلوم است که اعراب جاهل و خونخوار صحرانشین با چه قیافه تلفیش کردند ، زیرا این کلمه از هر چیز تازه برای آنها تازه تر و از هر هولناکی هولناکتر مینمود .ولی روح پشت کار و استقامت که بر بالای سرپر شورشآشیانه داشت از سنگباران قوم و زبان بدگوی دشمت بترک آشیان خویش نگنفت ، همچنان بر اراده خود متمکی بود ؛ تا آنکه پایه اسلام را مانند کوه در جهان استوار و محکم کرد و قران مجید را در اسمان دیانت چنان استور و محکم کرد و قران مجید را در اسمان دیانت چنان پرتو ساخت که کتابهای کهنه آسمانی را مانند ستارگان کوچک در اشعه خیره کننده و عالم افروزش محو و پنهان کرد . در این موقع که ابرهای سیاه جهالت از افق زندگی اعراب برکنار شد ؛ همه دریافتند که تاکنون در چه روزگار پست و فرومایه ای بسر می بردند ، چه مالها بغارت میرفت و چه خونها بناحق ریخته میشد و آن چیزها که در قبله عبادتشان قرار داشت چه قدر ننگین و شرم آور بوده است .
گفتار حکیمانه اش مانند باران رحمت آتش نفاق و کینه را خاموش کرد ، و کاروان گمراه بشر را در ایام فترت و جاهلیت بیسر و سامان بود بشاهراه سعادت باز آورد .
این وبلاگ به منظور معرفی برنامه ها و فعالیت های جلسه قران محبان اهل بیت گروه فرهنگی هنری امام رضا ( ع ) طراحی گردیده که در این مجله مطالب مفید دیگری برای استفاده عموم گنجانده شده است .چشمه سرخ مکانی از روستای روچی است که سالهای پر باران آبی گوارا و سایه ای دلپذیر دارد . این مکان به واسطه قرار گرفتن در ناحیه کم چشمه از محبوبیت خاصی برخوردار است .همراهی شما عزیزان با این وبلاگ برای ما غرور آفرین است . در صورت تمایل می توانید در این جلسه عضو شوید . خواهشمند است این وبلاگ را به علاقه مندی های خود اضافه کنید (Favorites) .