گردباد آتش

يك فيلمساز موفق به تهيه تصاويري از پديده نادر گردباد آتش به ارتفاع 30 متر در يكي از مناطق دورافتاده استراليا شده است.

به گزارش ايسنا، بر خلاف گردبادهاي گرد و غبار كه حرارت خود را از نور خورشيد بدست مي آورند، گردبادهاي آتشين با استفاده از آتش سوزي هاي موجود بر روي زمين و تركيب با هواي گرم، ستون هاي عظيم آتش را شكل مي دهند.

گردباد آتش جزو يكي از پديده هاي طبيعي بسيار شايع محسوب مي شود، اما كمتر توسط انسان مشاهده شده است و يكي از دلايل اين مسأله، وقوع اين پديده در قلب آتش سوزي جنگلها عنوان مي‌شود.

پروفسور «مارك ويسوكي» متخصص علوم جوي دانشگاه كورنل تأكيد مي كند: اين پديده بيش از آنكه به گردباد شبيه باشد، مانند ستوني از رشته هاي آتش يا گرداب هاي آتشين هستند.

با بالا رفتن و قد كشيدن ستون آتش، از قطر آن كاسته و بر سرعت چرخش آن افزوده مي شود. ارتفاع تقريبي ستون آتش 30 متر و سرعت چرخش آن 35.4 كيلومتر در ساعت تخمين زده مي شود.

به گفته «ويتوسكي» سرعت گسترش اين پديده بسيار سريع است و مانند يك دستگاه مكنده، هواي گرم را بطرف خود كشيده و گرداب آتشين را ايجاد مي كند.

«كريس تانگي» كه از پديده هاي طبيعي نادر فيلم تهيه مي كند، روز پنجشنبه 11 سپتامبر (20 شهريور) در يكي از مناطق دورافتاده استراليا موفق به مشاهده اين پديده و تهيه فيلم از آن شد.

ناگفته هایی در باره گریه

آفتاب: محققان عقيده دارند گريه و خنده هر دو ريشه در يك بخش از مغز دارند و همان‌طور كه خنده فوايد زيادي براي بدن دارد كه مي‌توان از آنها به پايين آوردن فشار خون، افزايش قدرت ايمني بدن و بهبود حالت روحي اشاره كرد گريه نيز خواص مشابهي دارد.
علت اشک ریختن را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

اشک های عاطفی، مربوط به استرس؛
نتایج بررسی ها نشان می دهد، بین اشک هایی که به علت یک مسئله عاطفی ریخته می شود با اشکی که مربوط به استرس است یا به علت تحریک با یک ماده محرک مانند پیاز به وجود می آید، اختلاف شیمیایی مهمی وجود دارد. اشک های ناشی از مسائل عاطفی بیشتر حاوی هورمون هایی با یک ماده اصلی پروتئینی به نام «پرولاکتین» و «آدرینوکورتیکوتروپیک» و «لوسین» است. این مواد، زمانی که فرد تحت استرس قرار می گیرد، تولید می شود.

اشک مرطوب کننده؛
چشم همه ما انسان ها نیاز به مایع محافظ دارد. این مایع محافظ از طریق غده لاکریمال که در قسمت بالای چشم قرار دارد و به «اشک بازال» معروف است، ترشح می شود. این نوع اشک حاوی ماده شیمیایی است که عملکرد ضدباکتریایی و ضدویروسی دارد. بدون این ماده، چشم که یک محیط مرطوب است، در معرض خشک شدن و حمله میکروب های مختلف قرار می گیرد.آبریزش به علت حساسیت؛یکی از مهم ترین عملکردهای اشک، محافظت چشم از ماده محرک خارجی است. این اشک ها، «اشک های رفلکس» نام دارد. در این شرایط چشم شروع به آبریزش می کند تا ماده محرک از چشم شسته شود.

فواید اشک
باکتری را از بین می برد؛ اشک خاصیت ضدباکتری طبیعی دارد. در اشک ماده ای وجود دارد که می تواند ۹۰ تا ۹۵درصد باکتری باقی مانده روی صفحه کلید رایانه، دستگیره ها و ... را در عرض ۵ دقیقه از بین ببرد.

بهبود دهنده خلق و خو؛ اشک حاوی ۲۴ درصد پروتئین به نام «آلبومین» است که در تنظیم کردن سیستم متابولیک بدن موثر است.

دفع کننده سموم؛ اشک، سموم بدن را دفع می کند.

کاهش دهنده استرس؛ گریه، هورمون های مربوط به استرس را از بدن خارج می کند، علاوه بر آن با رفع استرس در پیش گیری از بیماری هایی مانند فشارخون بالا که بر اثر استرس به وجود می آید، موثر است.

ایجاد کننده احساس خوب؛ اگرچه تحت فشار قرار دارید اما گریه کردن باعث تسکین می شود و در نتیجه فرد احساس خوبی پیدا می کند.

1) هنگامی که ما دچار استرس هیجانی می شویم، مغز وبدن ما شروع به تولید ترکیبات شیمیایی و هورمونهای خاصی میکند. گریه کردن کمک میکند تا این ترکیبات شیمیایی زائد که نیازی به آنها نیست از بدن حذف گردند.

۲) اشکهای احساسی در واقع مواد سمی ای که در پی استرس هیجانی در خون تجمع می یابند را از بدن دفع میکند.

۳) اشکهای احساسی سطح منگنز بدن را کاهش میدهند. این مواد معدنی بروی خلق و خو تاثیر مستقیم میگذارد. غلظت منگنز اشک احساسی ۳۰ برابر بیشتر از منگنز موجود در سرم خون است.

۴) اشک احساسی نسبت به اشک پایه و رفلکس حاوی ۲۴ درصد پروتئین آلبومین بیشتری میباشد.

۵) گریه مانند ادرار و تعریق باعث حذف مواد سمی و محصولات زائد بدن میشود

۶) گریه یک مکانیسم رایگان، طبیعی و قدرتمند برای کنار آمدن با درد، استرس و اندوه است.

نکته:انسان ها پس از گریه کردن از لحاظ جسمی و روانی احساس بهتری می کنند و در واقع سبک و خالی می شوند زيرا مواد انباشته شده در بدن هنگام گريه دفع مي شود.

باشگاه خبرنگاران

از کرامات بهلول گنابادی

ماجرایی عجیب از ذکر بهلول که مانع دیده شدن او می شد!!!

مرحوم استاد علی دوانی وقتی در سال 1347 شمسی بهلول را ملاقات می کند ماجرا را از وی جویا می شود و بهلول می گوید: پس از آن که از مهلکه ی گوهرشاد گریختم عازم کشور هم مرزمان افغانستان گردیدم تا در آن جا خودم را معرفی و پناهندگی سیاسی بگیرم، ولی آنها ناجوانمردانه مرا دستگیر کردند و راهی زندان نمودند. جمعاً 31 سال در زندانهای مخوف و فاقد امکانات اولیه به سر بردم و اخیراً که آزاد شدم به مصر و از آنجا به عراق آمدم.
دوانی در ادامه ی نویسد: ایشان در بیت سید عبدالله شیرازی اسکان داشت و هنگامی که به دیدار ایشان رفته بودیم، بهلول که خوابیده بود، با ورود ما بیدار شد و شیخ واقعاً بهلول وار، لاغر اندام ولی شاد و با نشاط بود و پس از حدود چهل سال دوری از ایران، هنوز لهجه ی محلی خود (گنابادی) را حفظ کرده بود.

مرحوم شیخ بهلول علاوه بر چهره ی انقلابی خود دارای کراماتی در نوع خود منحصر به فرد نیز بود.

حجت الاسلام و المسلمین حاج سید غلامرضا موسوی بروجردی خاطره ای جالب از ماجرایی که هنگام سفری کوتاه خود با بهلول برایش پیش آمده بود را این گونه نقل می کند:
خاطره دیگری که از ایشان دارم، در سفر سوریه بود.

شب جمعه ای بود، افتخار حضور در حرم مطهر حضرت زینب را در زینبیه درک کردم. آخر شب برادران سپاهی ما که در سوریه و لبنان مستقر بودند، دسته جمعی وارد حرم شده و به عزاداری و سینه زنی پرداختند. یکی از آنها که مسئولیتی را هم به عهده داشت، حقیر را به خوبی می شناخت و سابقه دوستی دیرینه ای داشتیم، مرا دید، به طرفم آمد و در آغوشم کشید، و اظهار محبت زیادی کرد، اصرار داشت که مرا به لبنان ببرد. مقرر شد، فردای آن روز به هتلی که محل اقامت حقیر بود مراجعه و با رعایت امکانات امنیتی در حالی که یکی دو اتومبیل دیگر هم پاسداران محافظ را حمل می کردند، به سمت مرز لبنان حرکت کنیم. در طول مسیر به باغ زبدانی که موقعیتی نظیر باغ منظریه شمیران طهران را دارد محل استقرار سپاه پاسداران ماست رفتیم. معلوم شد جناب آقای حاج شیخ محمدتقی گنابادی، معروف به بهلول هم در آنجاست، مقرر شد ایشان را هم همراه بیاورند.

تا این که به مرز نظامی سوریه و لبنان رسیدیم، برای من قبلاً مجوز عبور گرفته بودند، ولی برای آقای بهلول چنین مجوزی را نگرفته بودند، حال چرا؟ نمی دانم! رفقا در این باره صحبت می کردند، که به مأمورین مرزی چه بگویند؟
مرحوم شیخ بهلول با کمال اطمینان خاطر، فرمود: مطمئن باشید آنها مرا نمی بینند! از این لحاظ خیالتان راحت باشد!
راستی همینطور هم شد، وقتی که مأمورین مرزی لبنان به داخل ماشین سرکشیدند، گویی اصلا او را ندیدند، و کوچکترین مشکل و مسئله ای پیش نیامد؟! حال ذکری بر لب داشت یا این هم رشته ای از علم بود؟ آن را هم نمی دانم!

قدس آنلاین